[ad_1]
در دنیای توسعهیافتهی دیسی، موهبتها و مخلوقات مختلفی از جانب خدایان پدیدار میگردند. قصد داریم همهی این موارد را کالبدشکافی کنیم.
در دنیای گستردهی دیسی، خدایان با قدرتهایی که به طور یکسان به قهرمانان و شخصیتهای منفی دادهاند مرتبطند. به عنوان مثال زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ چنین داستانی را نمایش میدهد: سنگی که توسط یک خدای باستانی ساخته شده و به دست فرد اشتباهی میرسد. گنجینهها و سلاحهای مشابه دیگری نیز در سراسر جهان به طور پراکنده وجود دارند که از زمان تأسیس دنیای دیسی، تعدادی از آنها در فیلمهای متعددی به نمایش درآمده است.
زن شگفتانگیز موهبتهای بسیاری را از طرف خدایان در اختیار دارد، اما او تنها نیست. در این فیلمها اشیای جادویی مختلفی معرفی گشتهاند که در واقع توسط خدایان به این منظور ساخته شدهاند تا قهرمانان خود را با قدرت و شهامت آغشته نمایند. هر کدام از این موهبتها در بدو تولد همراه فردی که شایستگی لازم برای استفاده خوب از آنها را داشته باشد قرار میگیرد. هدف از خلق هر کدام از این موهبتها همین است. بااینوجود، وقتی چنین موهبتهایی به دست افراد حریص یا تشنه قدرت میرسد، میتواند عواقب ویرانگری به همراه داشته باشد.
کمند حقیقت (The Lasso of Truth)
کمند حقیقت که از کمربند گایا الههی مادر به دست آمده، توسط هفائستوس، خدای آتش، آهنگری و فلزگری ساخته شده است. سلاحی است که به منظور فناناپذیری و تغییرناپذیری ساخته شده است، و هر نبردی را تحمل میکند. کسی که از آن استفاده میکند بنا بر هدفش میتواند طول آن را تغییر دهد. این سلاح قدرتهای بسیاری از جمله هیپنوتیزم کردن، دفع کردن توهمات، به یادآوری خاطرات فراموش شده و محافظت از افراد داخل دایره تحت پوشش در برابر حملات ماورا طبیعی را دارد. به علت آغشته بودن این سلاح به آتشهای هستیا، توانایی اصلیاش این است که هرکسی که آن را در دست خود گرفته، مجبور است فقط حقیقت را بگوید. چون این قدرت شخص را مجبور میکند که با حقیقت اعمال خشونتآمیز خود روبرو شود، موقتی است.
کمند حقیقت در دستان اشتباه بسیار وحشتناک است. وقتی تحت کنترل شخصیت شرور جنوساید میافتد، از این سلاح برای حمله به روح قربانیان خود استفاده میکند و حتی قدرتمندترین حریفانش را به زانو درمیآورد. این اسلحه ترسناک بوده و لازم است که یک فرد با خلوص قلب آن را کنترل کند. این ابزار که «کامل طلایی» نیز نامیده میشود، سلاح اصلی زن شگفتانگیز است و با قدرت و سرعت خود میتواند هم به عنوان یک سلاح دفاعی و هم تهاجمی مورد استفاده قرار گیرد که با سبک مبارزه صلحطلبانه و درعینحال مقتدر او متناسب است.
مچبندهای اطاعت (Bracelets of Submission)
مچبندهای اطاعت که توسط تمام آمازونیهای تمیسیرا پوشیده شده، دستبندهای نقرهای غیر قابل تخریب هستند که نماد سالها اسارت در زیر سلطه ظلم هرکول است. این دستبندها از انفجارها، موشکهای کوچک و شلیک گلوله محافظت میکنند و هر زن آمازونی از ۱۵ سالگی از آن به عنوان روش اصلی دفاع استفاده میکند. آمازونیها وقتی به آن سن میرسند، خود را در خدمت الهه افرودیت قرار میدهند و آن دستبندها به آنها هدیه داده میگردد.
هفائستوس مچبندهای داده شده به دیانا را اصلاح نموده و آنها را با هشتمین فلز (Eighth)، فلزی که مورد علاقه خدایان بود، تقویت نمود. مچبندهای اصلی از فلز سپر ایجس المپیایی (Aegis Olympian) آتنا ساخته شده است که نه تنها در برابر گلوله مقاوم است، بلکه باعث مهار قدرت آن میگردد.
شمشیر آتنا (God Killer/Sword of Athena)
شمشیر خدا کُش که توسط هفائستوس خلق شده است، اولین بار برای ترور دشمن المپیاییها و یک تایتان وحشی به نام لاپتوس، استفاده شد. این شمشیر که تیغه تیز و بادوام دارد نیز در دستان افراد اشتباه دیده شده است: هم در دست گریل (Grail) دختر خدایگان جدید دارکساید هنگام تلاش برای تصاحب تاجوتخت از هیپولیتا، و هم در اختیار چیتا، دشمن زن شگفتانگیز. این شمشیر سلاحی قدرتمند است، به قدری که دیانا مطمئن نیست که بخواهد از آن استفاده کند. او این اسلحه را با این اعتقاد که تنها چیزی است که برای نابودی آرِس، خدای جنگ، قدرت کافی دارد از برجی در تمیسیرا پیدا میکند. دیانا برای کشتن ژنرال لودندورف با این باور که او آرِس است، از این شمشیر در میدان جنگ استفاده میکند.
در نهایت، آرِس واقعی به دیانا میفهماند که خود شمشیر قاتل خدا نیست؛ بلکه دیانا قاتل خدا است. آرس قبل از اینکه دیانا او را شکست دهد شمشیر را از بین میبرد. در دنیای توسعهیافته دیسی به بقایای این شمشیر مجددا اشاره نشده است.
در لیگ عدالت، دیانا شمشیر جدیدی دارد: شمشیر آتنا. این سلاح توسط الهه خرد، هنر و استراتژی المپیایی خلق و استفاده شده است و دیانا آن را مدتی پس از جنگ جهانی اول به دست میآورد. مانند نسخه قبلی شمشیر بسیار تیز و بادوام است به حدی که برای جدا کردن بازوی راست دومزدی (Doomsday) از آن استفاده گشته است. به یونانی روی تیغه این سلاح نوشته شده: “زندگی دائما زندگی را میکشد، و بنابراین الهه خود را با قربانی کردن حیوان خود میکشد” و دیانا لیاقت استفاده از آن را دارد.
صندلهای هرمس (Sandals of Hermes)
صندلهای هرمس که تالاریا نیز نامیده میشود، کفشی جادویی است که هر کس آن را بپوشد میتواند پرواز کند و سرعتش نیز افزایش مییابد. گرچه زن شگفتانگیز در بسیاری از مواقع این صندلها را به پایش کرده است، بااین حال آنها را به متحدان خود نیز هدیه میدهد تا به آنها امکان دستیابی به این موهبتها را بدهد. زن شگفتانگیز از این صندلها هنگام نیاز یا فراخوانده شدن برای عبور از مرزی که جزیره را از جهان انسانها جدا میکند استفاده میکند. هوایی که به عنوان مرز بین دو قلمرو عمل میکند خطرناک است، اما این صندلها به او اجازه میدهند تا با خیال راحت از آن عبور کند.
در طول تاریخ سری زن شگفتانگیز، این صندلها گاهی اوقات قرض داده شدهاند. آرتمیس در زمان حضور در فیلم زن شگفتانگیز صندلها را میپوشید. مادر دایانا، هیپولیتا، از آنها در نبرد با کاوشگرهای ایمپریکس استفاده کرد. کسی سنداسمارک (Cassandra Sandsmark)، نوجوان تایتانی، پس از ملاقات با دیانا مدت کوتاهی از آنها استفاده کرد. یک آمازونی به نام پیتیا در پی تلاشی برای یافتن جولیا کاپاتلیس، استاد هاروارد، آنها را از دایانا ربود. صندلها نشاندهنده یکی از دلایل زیادی است که زن شگفتانگیز یک قهرمان با لیاقت است: او به جای نگهداشتن قدرت برای خود، آن را به اشتراک میگذارد.
سنگ آرزو (The Dreamstone)
داستانهای بسیاری درباره اینکه چه کسی سنگ آرزو یا Materioptikon را ایجاد کرده است وجود دارد. گفته شده که توسط “آرزوی بیپایان” که با نام یاقوت آرزو نیز شناخته میشود، ساخته شده است. «آرزو» جوهرهی خود را در این سنگ ریخته و آن را به قدرتمندترین سنگ از میان دوازده سنگی که خلق کرد، تبدیل نمود. در نسخهای دیگر که در زن شگفتانگیز ۱۹۸۴ نمایش داده شده است، این سنگ برای ایجاد هرجومرج و ضعف در جهان توسط خدای باستانی به نام دوک فریب ساخته شده است. با لمس سنگ و بیان آرزوی واقعی، عمیقترین خواستههای فرد برآورده میگردد، اما هزینه دارد و نباید از این سنگ به سادگی استفاده کرد.
در سال ۱۹۸۴، سروکلهی سنگ دوباره در محل کار دیانا یعنی مؤسسه اسمیتسونیان پیدا میگردد. این سنگ توسط زمینشناس باربارا مینروا مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد ولی ماکسول لرد هنرمند پیشکسوت که برای دههها به دنبال این سنگ افسانهای بود، آن را به سرقت میبرد. او آرزو داشت که به خود سنگ مبدل گردد و با این هزینه که سلامتی و انرژی را از بین میبرد، قدرت برآورده کردن آرزو را به دست آورد.
سنگ آرزو باعث ایجاد ویرانی در جهان، رفتارهای ناپسند و خشونتآمیز در مردم عادی، افزایش قتلها و حتی سقوط هواپیما میشود. با افزایش خشونتها، زن شگفتانگیز از قدرت آرزو کردن میترسد و میداند که باید تمام آرزوها لغو شود. او ماکس را مجبور میکند تا با حقیقت ضعفهایش روبرو شود و به او میفهماند که واقعا چه چیزهایی مهم است و حرص و طمع او چه بلایی سر دنیا آورده است.
جزیره تمیسیرا (The Island of Themyscira)
خدایان نهتنها اسلحهها و ابزارها، بلکه مکانهایی را نیز برای حمایت از قهرمانهای خود خلق کردهاند. زئوس پس از تهدید شدن نژاد آمازونیها توسط خدایانی مانند آرس، برای محافظت از مخلوقات محبوب خود این جزیره ایزوله شده را میان دریای مدیترانه ایجاد کرد. معماری و آبوهوای این شهر یادآور یونان باستان است و توسط مرزهایی جادویی محافظت میگردد که آن را از دنیای خارج مخفی میکند.
قرنها پس از خلق جزیره بهشت توسط زئوس، تمدن آمازونیها تحت سلطنت مسالمتآمیز هیپولیتا مادر دیانا به شکوه رسید. او میدانست که آرس روزی برمیگردد و به همین خاطر جنگجویانش را به گونهای آموزش داد که مهارت رزمی آنها از مهارت رزمی مردان بیشتر شد. این جزیره تا سال ۱۹۱۸ که خلبانی به نام استیو ترور در ساحل سقوط کرد و توسط زن شگفتانگیز نجات پیدا کرد، آرام بود. متأسفانه، نیروی دریایی آلمان توانست استیو را تا تمیسیرا ردیابی کند، و اینگونه یکبار دیگر درگیریها و مرگ برای آمازونیهای جاودانه به ارمغان آمد.
نیزه سهشاخه آتلان (The Trident of Atlan)
فقط زن شگفتانگیز نیست که توسط خدایان به او موهبتی داده شده است. در فیلم آکوامن از دنیای دیسی، او فهمید که منبع قدرت پادشاهی نیزه سهشاخهی آتلان است. این نیزه از فولاد پوسایدون در پادشاهی کویرنشینان ساخته شد و موجب تسلط شاه آتلان به هفت دریا گشت. نیزه سه شاخه توسط آتلان برای اهداف زیادی از جمله زندانی کردن کاراتِن، یک موجود دریایی غولپیکر که به قدری قدرتمند بود که حتی پادشاه از او میترسید، مورد استفاده قرار گرفت.
آتلان از نیزهی سه شاخه بیش از حد استفاده کرد، و در طی یک آزمایش که به اشتباه پیش رفت، این نیزه موجی بزرگ از انرژی را آزاد کرد که باعث غرق شدن آتلانتیس و فرورفتن به انتهای اقیانوس شد. آتلان پس از سقوط آتلانتیس بسیار شرمگین گشت و خود را در دریای پنهان، همان جایی که کاراتِن را زندانی کرده بود، تبعید کرد و به کاراتِن فرمان داد که از نیزه سه شاخه در مقابل تمام افراد به جز وارث برحق تاجوتخت او محافظت نماید.
آرتور کاری هنگامی که نیزه سهشاخه مادرش از بین میرود، برای به دست آوردن سلاح خدا و بازپسگیری جایگاه برحق خود به عنوان پادشاه آتلانتیس به دریای مخفی سفر میکند. او به کاراتِن ثابت میکند که شایستگی دارد و از نیزه سهشاخه برای متحد کردن تمام موجودات در اقیانوس استفاده خواهد کرد. آکوامن با قدرت نیزه سهشاخه مقدس که در اختیار دارد قادر است ارتش دشمنان خود را شکست داده و هم در کمیکها و هم در دنیای توسعهیافته دیسی قهرمان آبها شود.
منبع: Screenrant
[ad_2]
Source link