[ad_1]
اگر به سال ۲۰۰۵ بازگردیم متوجه میشویم که دنیل کریگ اصلا گزینه محبوبی برای بازی در نقش جیمز باند نبود. برخی از طرفداران تصور میکردند که بازی فردی با قد یک متر و هفتاد و هشت سانتیمتر و موهای طلایی، در تضاد مستقیم با انتظارات طرفداران از بازیگران ۰۰۷ است که غالبا قدی بلندتر و موهایی تیره داشتند و تصویر کریگ در آخرین فیلمش که یک اثر معمولی گانگستری به نام کیک لایهای بود، چنین چیزی را نشان نمیداد.
این شک و تردیدها پس از انتشار کازینو رویال که فیلمی تحسین برانگیز بود از بین رفت و نشان داد کریگ نه فقط به دلیل ظاهر متفاوتش، بلکه به دلیل این که به او آزادی داده بودند تا متفاوت باشد، انتخاب مناسبی برای دوران جدید باند بوده است.
شخصیت جیمز باند تا قبل از کریگ، تا حد زیادی در یک سری از خطوط قابل پیشبینی قرار داشت. در فیلمهای تیموتی دالتون یا در چشمطلایی، جرقههای یک شخصیت عمیقتر و متفاوت دیده شد اما جیمز باند عمدتا یک فانتزی قدرتمند مردانه بود که در دهه ۶۰ میلادی ایجاد گردید و همه احساس میکردند که باید با همان تفسیر شان کانری به مسیر خود ادامه دهد. باند همیشه در حال فرار بود و شخصیتی نفوذناپذیر داشت. باند هر از گاهی مشت میخورد یا مجبور به انجام بدلکاریهای باورنکردنی میشد اما او به نسبت مردی که مکررا درگیر اسلحه بود، به ندرت مورد اصابت گلوله قرار میگرفت یا به طور جدی مجروح میشد. قرار بود باند در شرایط خطرناکی قرار بگیرد اما در واقع، خطری او را تهدید نمیکرد.
کریگ اولین بازیگر باند بود که به عنوان یک شخصیت آسیبپذیر معرفی شد. از طرف دیگر، اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، این اتفاق، محصول تکامل فیلمهای اکشن و ضرورت رقابت فرانچایز باند با سایر فیلمهای پرفروش بود که فقط به بازی یک ستاره خوشچهره بسنده نمیکردند، بلکه شاهد بودیم که بازیگرانی جدی مانند کریستین بیل مشهور، رهبری فرانچایزهای بزرگی مانند بتمن را برعهده میگرفتند. پس به منظور فروش بیشتر (و با توجه به این که هویت فیلم، از بازیگر اصلی مهمتر شده بود)، نیاز به یک بازیگر جدی احساس میشد که بتواند طرح داستان را به خوبی پیش ببرد و در عین حال، توانایی فیزیکی بالایی داشته باشد.
اینطور نیست که بازیگران قبلی باند، بد بوده باشند. کریگ باید مطابق با فیلمنامه و لحن فیلم، روی ساخت شخصیت جدیدی کار میکرد که فقط دیالوگهای مشهوری مانند «باند، جیمز باند» را به زبان نیاورد. باندی که در دوران حضور کریگ میبینیم باید بین یک قاتل خونسرد و یک جامعهشناس، تعادل برقرار میکرد. تهیهکنندگان متوجه شدند که برای این که باند در قرن ۲۱ به عنوان یک قهرمان شناخته شود، نباید فقط مشغول و سرگرم روابط متفاوت گردد. مسئله مردانگی باند مورد بحث نبود. رفتار با زنان مانند اشیاء، هرگز ظاهر خوبی نداشته است و مطمئنا در قرن ۲۱ به عنوان گامی رو به عقب محسوب میشد. باند به جای این که شخصیتی باشد که به هر چیزی که میخواهد میرسد، باید به چالش کشیده میشد و روی روابط خود سرمایهگذاری میکرد، نه این که آنها را نادیده بگیرد.
کریگ با فیزیک و رفتاری متفاوت نسبت با سایر بازیگران باند، توانست روح تازهای به جیمز باند بدمد. باند تا آن زمان، در واقع، یک شخصیت نبود و کریگ وظیفه دشواری داشت و باید کاری میکرد تا مخاطب از جذابیت ماموریتهای جیمز باند لذت ببرد و در عین حال، به زندگی شخصی او اهمیت دهد. ممکن است عجیب به نظر برسد که شخصیتی که از سال ۱۹۶۲ روی پردههای سینما ظاهر میشد، بسیار کمعمق بود اما این تنها چیزی بود که تماشاگران (البته نه همه آنها) واقعا خواستار آن بودند و فقط دوست داشتند عناصری مانند جملات طعنهآمیز، دختران، اسلحه، گجت، ماشین و یک شرور احمق با طرحی پیچیده را ببینند. آنها در چند سال اخیر بود که متوجه شدند این فرانچایز میتواند بهتر از آن چیزی باشد که به نظر میرسد.
کریگ درد و رنجی شخصی را برای این نقش به ارمغان آورد. باند شخصیتی بود که به عنوان فردی آسیبناپذیر شناخته میشد اما کریگ کاری کرد تا در پس چشمهای آبی نافذ و ماهیچههای ورزیده باند، شخصیتی عمیقا آسیبدیده با مجموعهای از مهارتهای خاص را ببینیم. وقتی کریگ را در حال بازی در نقش باند میبینید، این حس به شما دست میدهد که او به عنوان یک قاتل، خوب کار میکند اما نه به این دلیل که از این فعالیت لذت میبرد، بلکه به این دلیل که دست روزگار او را مجبور به انجام چنین کاری کرده است. بنابراین کریگ ماموریتهای خود را به بهترین نحو ممکن انجام میدهد. هر زمان که فردی از زره ظاهری او به درونش نفوذ میکند، میبینید که شخص عمیقتری در پشت پرده باند وجود دارد که خواستههایش فراتر از قتل و کشتار و امیال مادی هستند.
بدیهی است که تمام فیلمهای دنیل کریگ در نقش باند، عالی نیستند. فیلمهای ذرهای آرامش و اسپکتر هر دو مشکلات خاص خود را دارند اما این مسئله هرگز تقصیر کریگ نبوده است. او همچنان یک بازیگر جذاب بر روی صفحه نمایش است که تفاوتی آشکار با کاراکترهای تکراری قبلی جیمز باند دارد. وقتی به فیلمهایی مانند کازینو رویال یا اسکایفال میرسید، میبینید که او چه فاکتورهای ویژهای به این نقش اضافه میکند و این که همکاری او با وسپر لیند (اوا گرین) یا ام (جودی دنچ) چقدر بهتر و جالبتر است. بازیگر بعدی که سرانجام این نقش را بر عهده میگیرد، فقط چند دهه از میراث این شخصیت را در اختیار نخواهد داشت، بلکه باید راهی برای رهایی از سایه بزرگی که توسط بازی فوقالعاده کریگ ایجاد شده است، پیدا کند.
منبع: Collider
[ad_2]
Source link