برندگان جوایز گاتهام 2020 در بخش سینما و تلویزیون مشخص شد

[ad_1]

با برگزاری مراسم جوایز گاتهام ۲۰۲۰ فصل جوایز سینمایی امسال به صورت رسمی آغاز شد و بهترین‌های سینما و تلویزیون در این مراسم معرفی شدند.

سرزمین آواره‌ها (Nomadland‎) اثر کلویی ژائو، داستان زن میان‌سالی که با ون قدیمی خود سفری را به غرب آغاز کرده است، در جشنواره فیلم گاتهام جایزه بهترین فیلم را به خود اختصاص داد. این دومین بار است که ژائو در سه سال گذشته موفق به دریافت این عنوان شده است. او اولین بار در سال ۲۰۱۸ برای فیلم سوارکار (The Rider) برنده این عنوان شد.

این فیلم علاوه بر کسب این جایزه، جایزه تماشاگران را هم از آن خود کرد. افتخاری که از میان تمام نامزدهای حاضر در مراسم به دست آمد. سی‌امین دوره جوایز سالانه گاتهام ۲۰۲۰ در بخش بهترین فیلم با نامزد کردن تمام فیلم‌هایی که توسط زنان کارگردانی شده، تاریخ‌ساز شد.

در دهه گذشته، چهار برنده گاتهام در زمینه بهترین فیلم نتوانستند این عنوان را در مراسم اسکار به‌دست آورند: سوارکار (The Rider 2018)، درون لوین دیویس (Inside Llewyn Davis 2013)، قلمرو ماه (Moonrise Kingdom 2012) و تازه‌کارها (Beginners 2011)

این مراسم به صورت مستقیم از صفحات مختلفی مانند صفحه فیسبوک ورایتی پخش شد و به دلیل وجود مشکلات صوتی و تصویری و تاخیر در شنیدن اسامی با واکنش‌های فراوانی روبه‌رو شد.

ریز احمد برای بازی در فیلم صدای فلزات (Sound of Metal) و نقش داریوش ماردر برنده جایزه بهترین بازیگر مرد شد. اون در سخنرانی خود از بازیگر فقید چادویک بوزمن که او هم نامزد بود تشکر کرد. احمد گفت: «برای همه ما سال سختی بوده است.»

همین نکته را می‌توان درباره‌ی نیکول بهاری گفت که به خاطر بازی در فیلم خانم جونتینت (Miss Juneteenth) برنده جایزه بهترین بازیگر زن شد. او در شوک کامل، از نویسنده و کارگردان فیلم تشکر کرد و تمام تلاشش را انجام داد تا کلمات درست را برای بیان این قدرانی پیدا کند.

زاخاری کوینتو جایزه بهترین بازیگر تازه‌وارد را به کینگزلی بن‌عدیر برای بازی فوق‌العاده در فیلم یک شب در میامی (One Night in Miami) اهدا کرد. بن‌عدیر، بازیگر نقش مالکوم ایکس در اولین کارگردانی رجینا کینگ، از پیروزی خود تعجب کرد و از نامزدهای حاضر در دسته خود، از جمله سیدنی فلانیگان تعریف کرد.

آندره هالند ادای دینی احساسی به چادویک بوزمن همبازی فقید خود در فیلم ۴۲ کرد. هالند گفت: «او راهی بلد بود که عین مهربانی ساده‌لوح نباشد. یک به‌علاوه یک همیشه دو نمی‌شود. گاهی اوقات اگر یک صحیح را داشته باشید نتیجه سه یا چهار خواهد بود. چاد همان یک صحیح بود.» پس از درخواست یک لحظه سکوت، برجسته‌ترین آثار بوزمن از جمله پلنگ سیاه (Black Panther)، پنج هم‌خون (Da 5 Bloods) و ته سیاه و سفید ما رائینی (Ma Rainey’s Black Bottom) به نمایش درآمد.

چادویک بوزمن - برندگان جشنواره گاتهام 2020

شبکه HBO هم جایزه دو سریال را برای واچمن (هر قسمت بیش از ۴۰ دقیقه) و می‌توانم نابودت کنم (هر قسمت کمتر از ۴۰ دقیقه) را به خود اختصاص داد. در ادامه می‌توانید فهرست کامل برندگان جوایز گاتهام ۲۰۲۰ را مشاهده کنید.

فهرست کامل برندگان جوایز گاتهام ۲۰۲۰

بهترین فیلم

  • دستیار (The Assistant‎) به کارگردانی کیتی گرین
  • نخستین گاو (First Cow) به کارگردانی کلی رایکارد
  • هرگز به‌ندرت گاهی همیشه (Never Rarely Sometimes Always) به کارگردانی الیزا هیتمن
  • سرزمین آواره‌ها (Nomadland‎) به کارگردانی کلوئی ژائو
  • یادگار (Relic) به کارگردانی ناتالی اریکا جیمز

برنده: سرزمین آواره‌ها

بهترین مستند

  • ۷۶ روز (۷۶ Days) به کارگردانی ائو وو، ویکسی چن و آنانیموس
  • تالار شهر (City Hall) به کارگردانی فردریک ویزمن
  • ماشین زمان ما (Our Time Machine) به کارگردانی یانگ سان، اس. لئو چیانگ و شوانگ لیانگ
  • هزار برش (A Thousand Cuts) به کارگردانی ریمونا اس. دیاز
  • زمان (Time) به کارگردانی گریت بردلی

برنده: هزار برش

بهترین فیلم بین‌المللی

  • قوش شب (Bacurau) به کارگردانی کلبر مندونسا فیلیو و جولیانو دورنلی
  • قد دراز (Beanpole) به کارگردانی کانتمیر بالاگوف
  • نانازها (Mignonnes) به کارگردانی مایمونا دوکوره
  • شناسایی ویژگی‌ها (Identifying Features) به کارگردانی فرناندا والادز
  • مارتین ایدن (Martin Eden) به کارگردانی پیترو مارچلو
  • ولف‌واکر (Wolfwalkers) به کارگردانی تام مور و راس استوارت

برنده: شناسایی ویژگی‌ها

بهترین فیلم‌نامه

  • اَندرو پترسن، کریگ دبلیو. سنگر و جیمز مانتوگیو برای فیلم گستره شب
  • دن سالیت برای فیلم چهارده
  • رادا بلنک برای فیلم نسخه‌ی چهل‌ساله
  • جاناتان ریموند برای فیلم نخستین گاو
  • مایک ماکوفسکی برای فیلم آموزش بد

برنده: نسخه‌ی چهل‌ساله و چهارده

بهترین بازیگر مرد

  • ریز احمد به خاطر بازی در فیلم صدای فلزات
  • چادویک بوزمن به خاطر بازی در فیلم ته سیاه و سفید ما رائینی
  • جود لا به خاطر بازی در فیلم لانه
  • جان ماگارو به خاطر بازی در فیلم نخستین گاو
  • جسی پلمونس به خاطر بازی در فیلم من به پایان دادن به اوضاع فکر می‌کنم

برنده: ریز احمد

بهترین بازیگر زن

  • نیکول بهاری به خاطر بازی در فیلم خانم جونتینت
  • جسی باکلی به خاطر بازی در فیلم من به پایان دادن به اوضاع فکر می‌کنم
  • یو جونگ یون به خاطر بازی در فیلم میناری
  • کری کون به خاطر بازی در فیلم لانه
  • فرانسیس مک‌دورموند به خاطر بازی در فیلم سرزمین آواره‌ها

برنده: نیکول بهاری

بهترین بازیگر نوظهور

  • جازمین باتچلر به خاطر بازی در فیلم جایگزین
  • کینگزلی بن‌عدیر به خاطر بازی در فیلم یک شب در میامی
  • سیدنی فلانیگان به خاطر بازی در فیلم هرگز به‌ندرت گاهی همیشه
  • اورایان لی به خاطر بازی در فیلم نخستین گاو
  • کلی سالیوان به خاطر بازی در فیلم سنت فرانسیس

برنده: کینگزلی بن‌عدیر

بهترین سریال (هر قسمت بیش از ۴۰ دقیقه)

  • کبیر (The Great)
  • ملت مهاجر (Immigration Nation)
  • پی-ولی (P-Valley)
  • ناراست‌کیش/غیرارتدکس (Unorthodox)
  • واچمن (Watchmen)

برنده: واچمن

بهترین مجموعه یا سریال (هر قسمت کم‌تر از ۴۰ دقیقه)

  • بتی (Betty)
  • دیو (Dave)
  • می‌توانم نابودت کنم (I May Destroy You)
  • طعم ملی (Taste the Nation)
  • کار در حال انجام (Work in Progress)

برنده: می‌توانم نابودت کنم

منبع: Variety

[ad_2]

Source link

منک می‌تواند سومین فیلم سیاه‌وسفید برنده‌ی اسکار بهترین فیلم‌برداری در 30 سال گذشته باشد

[ad_1]

با توجه به پیش‌بینی‌های مشترک کاربران گلد دربی (Gold Derby)، «منک» اولین نامزد اسکار برنده‌ی بهترین فیلم‌برداری است و البته جای تعجب ندارد. فیلم‌های سیاه و سفید در دورانی که اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌ها به صورت رنگی گرفته می‌شوند، از نظر بصری برجسته‌تر هستند. اما فیلم‌های تک رنگ، آن گونه که به نظر می‌رسد و صرفا به دلیل خاص بودنشان مورد تائید نیستند. در حقیقت، فقط دو فیلم از این دست در ۳۰ سال گذشته موفق به کسب جایزه‌ی اسکار شده‌اند که می‌تواند خبر خوبی برای نزدیکترین رقیب منک در این رقابت، یعنی «نومالند» (Nomadland) باشد.

اریک مسرشمیت فیلمبردار منک است، فیلمی که داستان واقعی فیلمنامه نویسی را روایت می‌کند که با سیستم قدرتمند هالیوود درگیر شد و فیلم کلاسیک «همشهری کین» (Citizen Kane) را نوشت. این فیلم بیوگرافی به کارگردانی دیوید فینچر، همانند فیلم‌های ۱۹۴۰ شبیه سازی شده، که به ویژه ممکن است برای رای دهندگان اسکار جذاب باشد. علاوه بر اینها مسرشمیت اخیرا در رقابت با همتایان خود، نامزد دریافت جایزه‌‌ی ایمی برای فیلمبرداری سریال «شکارچی ذهن» (Mindhunter) ساخته‌ی فینچر شده است، با اینکه تا به امروز هیچ نامزدی اسکاری را در کارنامه‌ی خود نداشته است.

چندی است که مسرشمیت در لیست شانس اصلی اسکار ۲۰۲۱ قرار دارد، در حالی که ۱۳ روزنامه‌نگار خبره اعم از: اریک دیویس (فاندانگو)، شاون ادواردز (Fox WDAF-TV) ، جویس انج (گلددربی)، تیم گری (ورایتی)، متیو جیکوبز (هافینگتون پست)، طارق خان (فاکس تی وی)، سوزان کینگ (گلددربی)، ویلسون مورالس (بلک فیلم اند تی‌وی)، مایکل ماستو (کرتی)، کریستوفر روزن (گلددربی)، کیت سیمانتون (IMDb)، پیتر تراورس (رولینگ استون) و سوزان ولوشچنا (گلددربی) در حال حاضر روی پیروزی او حساب ویژه‌ای باز کردند.

با این حال از سال ۱۹۹۰ تا کنون تنها دو فیلم سیاه و سفید یعنی «لیست شیندلر» (Schindler’s List) (1993) و «روما» (Roma) (2018)  برای فیلم‌برداری، برنده‌ی اسکار شدند. هر فیلم سیاه و سفید دیگری که در آن زمان نامزد بهترین فیلم‌برداری شده بود، شانس بزرگ برنده شدن را از دست داد. «مردی که آنجا نبود» (The Man Who Wasn’t There) (2001) به «ارباب حلقه ها: یاران حلقه» (The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring) باخت. «شب بخیر و موفق باشید» (Good Night, and Good Luck) (2005) به «خاطرات یک گیشا» (Memoirs of a Geisha) باخت. «روبان سفید» (The White Ribbon) (2009) به «آواتار» (Avatar) باخت. «آرتیست» (The Artist) 2011 به «هوگو» (Hugo) باخت. «نبراسکا» (Nebraska) (2013) به «جاذبه» (Gravity) باخت. «آیدا» (Ida) (2014) به «بردمن» (Birdman) باخت. و «فانوس دریایی» (The Lighthouse) (2019) به «۱۹۱۷» (۱۹۱۷) باخت.

این می‌تواند خبر خوبی برای یکی دیگر از مدعیان احتمالی اسکار، آن هم برای اولین بار باشد. جوشوا جیمز ریچاردز برای فیلم نومالند. وی قبلا از منتقدان به خاطر به تصویر کشیدن مناظر غرب آمریکا در درامی مستقل چراغ سبز دریافت کرد، و از روزنامه‌های بوستون و شیکاگو برنده‌ی جوایزی شد و علاوه بر این از دید منتقدان لس آنجلس، فلوریدا، موزیک سیتی و کارولینای شمالی، شانس برنده شدن را دارد. اکنون پنج کارشناس می‌گویند که او از مسرشمیت پیشی خواهد گرفت: تلما آدامز (گلددربی)، کلیتون دیویس (ورایتی)، پری نمیروف (کلیدر)، جاز تانگ‌کای (ورایتی) و آن تامپسون (ایندی وایر).

آیا شما با اکثر کارشناسان موافق هستید که یکی از آن تازه واردهای مدعی اسکار می‌تواند این افتخار را از آن خود کند؟

منبع: goldderby

[ad_2]

Source link

فیلم 5 همخون؛ داستان‌هایی از ویتنام و ترامپ با چاشنی خشونت

[ad_1]

فیلم «۵ همخون» آخرین اثر اسپایک لی که در نتفلیکس تولید و پخش شده جزو بهترین کارهای این کارگردان است که سال‌هاست درباره‌ی رنج سیاهپوستان به شیوه‌ی خاص خودش فیلم می‌سازد.

در نقد فیلم ۵ همخون خطر لو رفتن داستان وجود دارد. 

فیلم «۵ همخون» همه‌ی نکاتی را داشت که حس کنم دوستش نخواهم داشت. اسپایک لی در فیلم‌هایش درباره‌ی جنبش‌های سیاهپوستان زیادی شعاری رفتار می‌کند و در شرایطی که آمریکا تحت‌تاثیر ماجرای جورج فلوید بود، لابد فیلم شعارزده‌ای از کار درآمده بود. هیچ‌کدام از بازیگران فیلم را به جز پلنگ سیاه (چدویک بوزمن) نمی‌شناختم و از همه‌ مهم‌تر مدت زمان فیلم بیشتر از دو ساعت و نیم بود. با این حال فیلم را دیدم چون دوستان می‌گفتند انرژی و خشونت غریبی در آن جریان دارد. اعتراف می‌کنم که اسپایک لی با فیلمش خلع سلاحم کرد. همه‌ی پیشداوری‌هایم را نابود کرد و در نهایت «۵ همخون» یکی از بهترین فیلم‌های سال ۲۰۲۰ شد.

فیلم با مونتاژی از تصاویر و عکس‌های آرشیوی شروع می‌شود. محمدعلی کلی از جنگ ویتنام می‌گوید که جنگ سیاهپوستان نیست. بگذریم که همان سال‌ها اعتراضات دانشجویی و روشنفکران می‌خواستند نشان بدهند که این اصلا جنگ ملت آمریکا نیست. جنگی است که سیاستمداران آمریکایی بدون توجه حتی به منافع مردم و سربازانشان به راه انداختند. چند ثانیه حرف‌های محمدعلی کلی کات می‌شود به عکس‌هایی از ویتنام و صحبت‌های دیگر سران سیاهپوست. همین چند دقیقه با کات‌های سریع، تدوین عالی و این که سیاست روایت فیلم را به شما نشان می‌دهد پر از انرژی و خون و روح است.

چهار رفیق کهنه‌سوار جنگ ویتنام که اعضای یک دسته‌ی پنج نفره در طول جنگ به نام «۵ همخون» بودند می‌خواهند به ویتنام برگردند. پنجاه سالی از روزهای جنگ گذشته و آن‌ها برای بازگشت دو هدف دارند: یکی پیدا کردن طلاهایی که از یک هواپیمای آمریکایی پیدا کرده بودند و جایی در جنگل‌های ویتنام دفن کردند تا بعدتر سراغش بروند و دیگر پیدا کردن بقایای فرمانده‌شان نورمن که همه‌ی اعضا و به ویژه پل ارادت خاصی به او داشته‌اند.

طبعا کنار هم قرار گرفتن چهار همرزم قدیمی پر از سکانس‌های نوستالژیک و یک‌جور شادی توام با اندوه گذر زمان است. مثل بقیه‌ی فیلم‌های اسپایک لی شاهد دیالوگ‌نویسی تند و پرضربی هستیم ولی این جا دیالوگ‌ها به خصوص در دو سوم ابتدایی فیلم نه شعاری هستند و نه مثل برخی سکانس‌های «بلکککلنزمن» فیلم قبلی او این حس را می‌دهند که فقط برای خالی نبودن سکانس کاراکترها حرف می‌زنند. دیالوگ‌ها به شدت شوخ‌طبعانه و صریح  هستند و در شناساندن کاراکترها به مخاطب نقش اساسی و مهم بازی می‌کنند.

یکساعت و ربع اول فیلم شبیه یکی از وسترن‌های در جست‌وجوی گنج است. چیزی در مایه‌ی «گنج‌ها سیرامادره» با حضور یک کاراکتر به نام پل که حضورش از بقیه پررنگ‌تر است. پل نماد همه‌ی تناقض‌های آمریکاست. بین برادران همخون او کسی است که کلاه حامیان ترامپ را به سر دارد و هر چند در این رابطه حرف نمی‌زند اما در یک سکانس همخون‌ها به سخره‌اش می‌گیرند که به ترامپ رای داده و کلاه قرمز «آمریکا را بار دیگر باشکوه می‌کنیم» به سر می‌گذارد. او پیچیده‌ترین کاراکتر ماجراست. پر از عقده‌ها و زخم‌ها و احساسات دوگانه. این که پسرش به صورت ناگهان همسفرش می‌شود بر پیچیدگی موقعیتش می‌افزاید. در یک سکانس پدری نگران است و در سکانسی دیگر پسرش را خائنی می‌داند که او را فروخته. پل از اختلال عصبی بعد از جنگ رنج می‌برد و در پایان فیلم البته راز پیچیدگی‌هایش به درستی گشوده می‌شود.

نیمه‌ی دوم فیلم بخشی از آن پازل اولیه حل شده و احتمالا توقع داریم فیلم کمی از ریتم بیفتد اما کارگردان با یک برنامه‌ریزی مشخص دائم یک سکانس تکان‌دهنده دارد که نفس را در سینه حبس می‌کند. به لحاظ اجرایی «۵ همخون» فیلم دیوانه‌واری است. با این حجم از کلمات فحش و ناسزا و خشونت عریان و شیوه‌ی اجرایی و روایتش که پر از کات‌های عجیب و غریب است به عکس‌های آرشیوی یا مربوط به فیلم یا کات به فلاش‌بک‌ها. خود فلاش‌بک‌ها هم نکته‌ی جالبی دارند. اسپایک لی از تکنولوژی دیجیتالی که اسکورسیزی در «مرد ایرلندی» برای به تصویر کشیدن سنین مختلف کاراکترهایش استفاده می‌کرد و بهره‌ای نبرده و در حقیقت تکنولوژی دیجیتال چهره‌ی کاراکترها را در جنگ ویتنام تغییری نداده است. کمی گریم تغییر می‌کند و تفاوتی میان پل و اوتیس و ادی و ملوین سال ۱۹۷۱ با چهار همخون در سال ۲۰۱۹ وجود ندارد.

پایان فیلم شاید برای چنین اثر تندی کمی بیش از حد مهربان یا حتی نچسب باشد ولی به جایش تصویر دلنشینی از آدم‌هایی می‌دهد که دلشان می‌خواهد در جنبش‌های آزادیخوانه‌های این ماه‌ها سهیم باشند.

آخر فیلم آن شعار «زندگی سیاه‌ها اهمیت دارد» که بعد از مرگ جورج فلوید در این یکی دو ماه شعار اصلی معترضان بوده یادمان می‌آورد که در آمریکا هیچ‌وقت زندگی‌ سیاه‌ها اهمیتی نداشته است. اسپایک لی با نمایش تقارن نبرد ۵ همخون در ویتنام را با ترور مارتین لوترکینگ در آمریکا خیلی خوب منظورش را می‌رساند. این چیزی بود که حتی ویت‌کنگ‌ها هم از آن خبر داشتند وقتی زن گوینده‌ی رادیو می‌گوید که در ایالات آمریکا سیاهان را می‌کشند و در مقابل سربازان سیاهپوست را به ویتنام فرستاده‌اند تا این جا کشته شوند.

اسپایک لی در این فیلم آخرش هم حرفش را محکم می‌زند و هم آن را در لفافی از ماجراجویی دراماتیک به خوبی به تماشاگر عرضه می‌کند.

از آن فیلم‌هایی است که آدرنالین خونتان را بالا می‌برد و در یکی دو تا سکانس هم چنان احساساتی‌تان می‌کند که شاید اشکی هم بریزید.

فیلمی که ویتنامی‌ها، سیاهان و فرانسوی‌ها را کنار هم می‌گذارد و در یک کلام می‌خواهد سمت انسانیت بایستد.

شناسنامه‌ی فیلم ۵ همخون

کارگردان: اسپایک لی
فیلمنامه‌نویسان: دنی بیلسون، پل دی میو، کوین ویلموت و اسپایک لی
بازیگران: دلروی لیندو، جاناتان میجرز، کلارک پیترز، چدویک بوزمن
خلاصه داستان: چهار کهنه‌سرباز ویتنامی زمان جنگ ویتنام سرگروهشان را از دست می‌دهند. پیش از آن هواپیمایی از شمش‌های طلایی پیدا می‌کنند که دولت آمریکا برای کمک به مخالفان ویت‌کنگ‌ها فرستاده بود. سربازان شمش‌ها را دفن می‌کنند و حالا سال‌ها بعد از جنگ برمی‌گردند تا هم استخوان‌های سرگروهشان را پیدا کنند و هم طلاها را در حالی که هر کدام از آن‌ها از زخم‌هایی در زندگی شخصی‌شان رنج می‌برند و جنگل‌های ویتنام هم هنوز خطرناک است.
امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰

 

نقد فیلم ۵ همخون نظر شخصی نویسنده است و لزوما دیدگاه دیجی‌کالا مگ نیست.

[ad_2]

Source link

نیکول کیدمن و خاویر باردم در فیلم جدید آرون سورکین بازی خواهند کرد

[ad_1]

بر اساس گزارشات نیکول کیدمن و خاویر باردم در حال مذاکره برای حضور در فیلم «خانواده ریکاردو بودن» به کارگردانی آرون سورکین هستند.

آرون سورکین قصد دارد پس از فیلم موفق درام-حقوقی «دادگاه شیکاگو هفت»، برای آمازون یک فیلم درام-خانوادگی به نام خانواده ریکاردو بودن بر اساس زندگی دو ستاره‌ی سابق تلویزیون، لوسیل بال و دزی آرناز بسازد. اتفاقات این فیلم قرار است در خلال یک هفته از پروسه‌ی ساخت مجموعه‌ی تلویزیونی «عاشقتم لوسی» رقم بخورد و به بحران یا بحران‌هایی می‌پردازد که می‌توانند زندگی خصوصی و حرفه‌ای این زوج را نابود کنند. سریال طنز عاشقتم لوسی بین سال‌های ۱۹۵۱ و ۱۹۵۷ از شبکه‌ی سی‌بی‌اس پخش می‌شد و در آن لوسی زن خنگی بود که همیشه درگیر در موقعیت‌های سخت و مضحک می‌شد.

وظیفه‌ی نوشتن فیلمنامه فیلم خانواده ریکاردو بودن بر عهده‌ی خود سورکین بوده است. سورکین به خاطر نوشتن فیلمنامه «شبکه‌ی اجتماعی» به کارگردانی دیوید فینچر در سال ۲۰۱۱ برنده‌ی جایزه اسکار شد. او که بیشتر به خاطر همکاری با فینچر و نوشتن فیلمنامه‌ی «مانیبال» و «جنگ چارلی ویلسون» شناخته می‌شود در سال ۲۰۱۷ برای نخستین بار روی صندلی کارگردانی نشست و فیلم «بازی مالی» را ساخت. سورکین سال گذشته فیلم دادگاه شیکاگو هفت را نوشت و کارگردانی کرد که انتظار داریم در فصل جوایز پیش رو شاهد موفقیت این فیلم در چند شاخه باشم.

در ابتدا قرار بود کیت بلانشت نقش لوسیل بال را بازی کند، اما مسئولان آمازون تصمیم گرفته‌اند کیدمن را جایگزین او کنند. نیکول کیدمن طی ماه‌های اخیر به خاطر نقش‌آفرینی قابل توجه در سریال «فروپاشی» (The Undoing) بسیار مورد تحسین قرار گرفته است. اما خاویر باردم انتخاب نخست سورکین و آمازون برای نقش دزی آرناز بود. «راه های نرفته» به کارگردانی سالی پاتر جدیدترین فیلمی است که از این بازیگر پنجاه و یک ساله‌ی اسپانیایی روی پرده رفته است. او در فیلم مورد انتظار «تل‌ماسه» ساخته‌ی دنی ویلنوو نیز ایفای نقش گرده است.

منبع: Variety

[ad_2]

Source link

فیلم‌ها و ستاره‌های نتفلیکس در سال 2021؛ از دی‌کاپریو تا راک

[ad_1]

شرکت نتفلیکس حوالی ماه اکتبر سال میلادی گذشته وعده داد که در سال میلادی ۲۰۲۱ هر هفته یک فیلم جدید از این شبکه برای مخاطبان پخش شود و حال به نظر می‌رسد که این وعده در آستانه عملی‌شدن قرار گرفته است.

نتفلیکس در جدیدترین اطلاعاتی که در اختیار رسانه‌ها و مشترکین حدودا ۱۹۳ میلیونی‌اش قرار داده نزدیک به ۷۰ عنوان جدید را معرفی کرده که سال ۲۰۲۱ در ژانرهای مختلف پخش خواهند شد؛ از اکشن گرفته تا کمدی رمانتیک و انیمیشن‌های مناسب خانواده‌ها. عمده این آثار تولیدات خود این شبکه‌اند اما در کنار تولیدات اختصاصی، تعدادی از عناوین باکیفیت خریداری شده توسط نتفلیکس نیز در اختیار مخاطبان این شبکه قرار خواهد گرفت.

دواین جانسون، ملیسا مک کارتی، هلی بری، جیسون موموآ، ایمی آدامز، رایان رینولدز، کریس همسورث، لئوناردو دی‌کاپریو و لین-منوئل میرندا از جمله هنرمندانی خواهند بود که در جدیدترین آثار نتفلیکس حضور دارند؛ این آثار در طول ماه‌های آینده پخش می‌شوند.

از جمله مهم‌ترین و پرسروصداترین پروژه‌های سال ۲۰۲۱ نتفلیکس باید به «اعلان قرمز» (Red Notice‎) اشاره کنیم. اعلان قرمز یک تریلر اکشن با بازی ستاره‌‌هایی چون دواین جانسون، گل گدوت، رایان رینولدز و کارگردانی راوسون مارشال تربر است؛‌ این اثر سینمایی سومین همکاری جانسون با مارشال تربر پس از فیلم‌های «اطلاعات مرکزی» (Central Intelligence) و «آسمان‌خراش» (Skyscraper) به حساب می‌آید.

فیلم وسترن «هرچه سخت‌تر به زمین‌می‌خورند» (The Harder They Fall‎) به کارگردانی جیمز ساموئل با بازی رجینا کینگ، ادریس البا و جاناتان میجرز (بازیگر سریال لاوکرفت کانتری) از دیگر پروژه‌های نتفلیکس برای سال میلادی جدید است. جو رایت کارگردان فیلم‌هایی چون «آنا کارنینا» (Anna Karenina) و «تاریک‌ترین لحظات» (Darkest Hour‎) فیلم «زنی پشت پنجره» (The Woman in the Window‎) را با بازی ایمی آدامز، جولیان مور و گری اولدمن کارگردانی کرده که به دلیل همه‌گیری کرونا امکان اکران سینمایی آن فراهم نشد و این فیلم هم به نتفلیکس فروخته شده و سال ۲۰۲۱ از این شبکه پخش می‌شود.

فیلم اعلان قرمز

«تیک، تیک… بوم!» (Tick, Tick… Boom!) که یک درام موزیکال است به کارگردانی لین-منوئل میرندا و نقش‌آفرینی اندرو گارفیلد و ونسا هاجنز در کنار «ارتش مردگان» (Army of the Dead) که اکشنی مهیج است ساخته زک اسنایدر هر دو امسال به نتفلیکس می‌آیند. اما همه این‌ها به کنار، فیلم «بالا رو نگاه نکن» (Don’t Look Up) ساخته آدام مک‌کی احتمالا پرستاره‌ترین فیلم نتفلیکس در سال میلادی جاری است؛ فیلمی که جنیفر لارنس، کیت بلانشت، لئوناردو دی‌کاپریو، مریل استریپ، تیموتی شالامی، کریس ایوانز و آریانا گرانده تنها تعدادی از ستاره‌های بی‌شمارش خواهند بود.

در فهرست فیلم‌های سال ۲۰۲۱ نتفلیکس شاهد قسمت‌های جدیدی از مجموعه‌های سینمایی محبوبی هستیم که پیش از این مخاطب‌پسندبودن خود را نشان داده‌اند؛ مجموعه «تقدیم به همه پسرانی که عاشقشان بودم» (To All the Boys I’ve Loved Before) و «غرفه بوسه» (The Kissing Booth) هر دو از مجموعه‌هایی‌ خواهند بود که نتفلیکس امسال قسمت سوم‌شان را عرضه می‌کند.

واقعیت این است که جایگاه فعلی نتفلیکس برای بسیاری از رقبا حسادت‌برانگیز است؛ بزرگترین استریمر جهان‌بودن در روزگار کرونا و از رونق‌افتادن سالن‌های سینما امتیاز کوچکی نیست آن هم زمانی که با چنین دست پری به میدان آمده باشید و همه‌گیری ویروسی تاثیری بر کیفیت عملکردتان نگذاشته باشد.

در حالی که استودیوهایی چون برادران وارنر نیز قصد دارند فیلم‌های باکیفیت امسال‌شان را از طریق شبکه اچ‌بی‌او مکس به خانه مخاطبان بیاورند باید گفت سال ۲۰۲۱ در عمل جنگ میان شبکه‌های تلویزیونی خواهد بود اما در این جنگ قطعا شبکه‌ای چون نتفلیکس با این تعداد آثار مخاطب‌پسند دست بالا را دارد و نشان می‌دهد به خوبی برای چنین موقعیتی آماده بوده است.

صرفا کافی است مجموعه‌ای چون «خیابان ترس» (Fear Street) را در نظر بگیرید تا دریابید نتفلیکس چه امکانات گسترده‌ای را در سال ۲۰۲۱ بسیج کرده است. این شرکت ابتدا هر سه قسمت مجموعه خیابان ترس را که سال ۲۰۱۹ پشت سر هم تولید و فیلم‌برداری شد از شرکت فاکس (تحت تملک دیزنی) خریداری کرد و حال قصد دارد هر سه قسمت را در سال ۲۰۲۱ با فاصله‌ای نسبتا کوتاه در حوالی هالووین پخش کند؛ چنین مجموعه‌ای در شرایط مشابه ظرف چندین سال در سینماها اکران می‌شد.

نهایتا بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که لیست پربار نتفلیکس شامل فیلم‌هایی است که می‌توانند آغازگر کار بعضی مجموعه‌های سینمایی جدید باشند. برای مثال «ویش دراگون» (Wish Dragon‎) یک انیمیشن چینی-آمریکایی است که سونی پیکچرز پشت تولیدش بوده و ایده اولیه آن توسط شرکت تولیدکننده انیمیشن «مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی» (Spider-Man: Into the Spider-Verse) مطرح شده است. در هر حال این انیمیشن نیز تحت تملک نتفلیکس درآمده و بعید نیست در صورت موفقیت آن شاهد ادامه‌داربودنش به عنوان یک مجموعه باشیم.

در ادامه می‌توانید لیست کامل آثار سال ۲۰۲۱ نتفلیکس در ژانرهای مختلف را بررسی کنید:

انیمیشن ویش دراگون

فیلم‌های اکشن

  • ارتش مردگان (Army of the Dead)
  • بیدار (Awake)
  • کیت (Kate)
  • خارج از حصار (Outside the Wire)
  • اعلان قرمز (Red Notice‎)
  • دختر شیرین (Sweet Girl)

فیلم‌های ترسناک

  • سه‌گانه خیابان ترس (Fear Street Trilogy)
  • هیچکس زنده خارج نمی‌شود (No One Gets Out Alive)
  • کسی داخل خانه شما است (There’s Someone Inside Your House)
  • شینده‌ها و دیده‌ها (Things Heard and Seen)

فیلم‌های تریلر

  • آسمان سرخ پررنگ (Blood Red Sky)
  • بکت (Beckett)
  • فرار از اسپایدرهد (Escape from Spiderhead)
  • نفوذ (Intrusion)
  • مونیخ (Munich)
  • O2
  • دندان شب (Night Teeth)
  • دسته حشرات (The Swarm)
  • زنی پشت پنجره (The Woman in the Window)

فیلم‌های علمی-تخیلی

  • مسافر قاچاق (Stowaway)

فیلم‌های عاشقانه

  • قلعه‌ای برای کریسمس (A Castle For Christmas)
  • ما ترانه بودیم (Fuimos Canciones)
  • غرفه بوسه ۳ (Kissing Booth 3)
  • عشق شدید (Love Hard)
  • آخرین نامه از دوستدارت (The Last Letter from Your Lover)
  • جابه‌جایی شاهدخت ۳ (The Princess Switch 3)
  • به تمام پسران: همیشه و تا ابد (To All The Boys: Always and Forever)
  • کمدی-رمانتیک بدون‌عنوان آلیشیا کیز (Untitled Alicia Keys Rom-Com)

فیلم‌های درام

  • زیبایی (Beauty)
  • بلوند (Blonde)
  • رز بمبئی (Bombay Rose)
  • کبود (Bruised)
  • کابوی بتنی (Concrete Cowboy)
  • رویای تب‌آلود (Fever Dream)
  • مالکوم و ماری (Malcolm & Marie)
  • هیولا (Monster)
  • پنگوئن بلوم (Penguin Bloom)
  • تکه‌های یک زن (Pieces of Woman)
  • حفاری (The Dig)
  • گناهکار (The Guilty)
  • دست خدا (The Hand of God)
  • قدرت سگ (The Power of the Dog)
  • سنجاب (The Starling)
  • ببر سفید (The White Tiger)
  • فیلم بدون‌عنوان الكساندر موراتو (Unt. Alexandre Moratto Film)
  • فیلم بدون‌عنوان گراهام کینگ (Unt. Graham King)

فیلم بالا رو نگاه نکن

فیلم‌های کمدی

  • ۸ Rue de l’Humanité
  • زندگی پس از مهمانی (Afterlife of the Party)
  • سفر بد (Bad Trip)
  • بالا رو نگاه نکن (Don’t Look Up)
  • ناپدری (Double Dad)
  • خیلی مراقبم (I Care A Lot)
  • موکسی (Moxie)
  • آخرین مزدور (The Last Mercenary)
  • نیروی تندر (Thunder Force)

فیلم‌های خانوادگی

  • پسری به نام کریسمس (A Boy Called Christmas)
  • یک قصه زمستانی از شان گوسفنده (A Winter’s Tale from Shaun the Sheep)
  • بازگشت به صحرا (Back to the Outback)
  • یافتن اوهانا (Finding ‘Ohana)
  • خانه لاود (Loud House)
  • نایت‌بوکس (Nightbooks)
  • رابین رابین (Robin Robin)
  • دختر اسکیت‌باز (Skater Girl)
  • لاک‌پشت‌های نینجای نوجوان جهش‌یافته (Teenage Mutant Ninja Turtles)
  • شکارچیان ترول: خیزش تایتان‌ها (Trollhunters: Rise of the Titans)
  • ویش ‎دراگون (Wish Dragon)
  • روز آری‌گویی (YES DAY)

فیلم‌های موزیکال

  • یک هفته در سفر (A Week Away)
  • تیک،‌ تیک… بوم (Tick, Tick… Boom!)

[ad_2]

Source link

اکران فیلم ابرقهرمانی موربیوس باز هم به تأخیر افتاد

[ad_1]

سونی اکران فیلم ابرقهرمانی موربیوس (Morbius) با بازی جرد لتو در نقش خون آشام را هفت ماه و تا تاریخ اکتبر ۲۰۲۱ به تأخیر انداخت.

پس از ریبوت موفقیت‌آمیز مرد عنکبوتی به‌عنوان بخشی از دنیای سینمایی مارول، سونی هم برنامه‌های خود را برای ایجاد یک جهان سینمایی از سر گرفت.

موفقیت ونوم در گیشه در سال ۲۰۱۸ این برنامه‌ها را تقویت کرد. یکی از چندین پروژه‌‌ای که سونی بر روی آن کار می‌کند موربیوس نام دارد که جرد لتو در آن نقش خون آشام را بازی می‌کند. تولید این فیلم در سال ۲۰۱۹ شروع و برای اکران در تابستان ۲۰۲۰ برنامه‌ریزی شده بود.

تنها چند ماه پس از انتشار اولین تریلر موربیوس، سونی مجبور شد برنامه‌های خود را دوباره تنظیم کند. ویروس کرونا باعث تعطیلی سالن‌های نمایش شده و سونی مجبور شد اکران موربیوس را تا سال ۲۰۲۱ به تأخیر بیندازد. سونی این فیلم و قسمت دوم ونوم (Venom: Let There Be Carnage) را به نیمه اول سال ۲۰۲۱ موکول کرد، زیرا تصور می‌کرد بحران کرونا تا آن زمان کاملا تحت کنترل درخواهد آمد. اما متأسفانه، این اتفاق نیافتاد و تعداد بیماران در سراسر جهان افزایش یافت و سالن‌های سینما هنوز به طور عمده باز نشده‌اند. در نهایت تنها دو ماه مانده به اکران، تاریخ آن دوباره به تعویق افتاد.

موربیوس خون آشام

سونی امروز اعلام کرد که موربیوس دیگر در تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۲۱ اکران نخواهد شد. این استودیو تصمیم گرفت تا قسمت بعدی سری فیلم‌های ابرقهرمانی خود را هفت ماه به تأخیر بیندازد. تاریخ جدید اکران موربیوس ۸ اکتبر ۲۰۲۱ خواهد بود. اگر این تاریخ جدید تغییر نکند، موربیوس با تأخیر ۱۵ ماهه راهی سالن‌های سینما خواهد شد.

این تأخیر برای طرفدارانی که منتظر تماشای این فیلم هستند ناامیدکننده است. از روزی که اولین تریلر موربیوس منتشر شد تقریبا یک سال می‌گذرد و حالا ممکن است مدتی طول بکشد تا تریلرهای بعدی منتشر گردد. اما این اتفاق می‌تواند با توجه به وضعیت فعلی دنیای سرگرمی مفید باشد. فیلم‌هایی که هم اکنون در سینماها اکران شده‌اند وضعیت چندان مناسبی نداشته و در تلاشند تا هزینه‌های تولید خود را به‌دست آورند.

همچنین این احتمال وجود دارد که اگر موربیوس در زمان بهتری اکران شود، توجه طرفداران مارول را هم جلب کند. قبل از این تأخیر، برنامه‌ریزی شده بود تا موربیوس در همان روزی که اولین قسمت سریال فالکون و سرباز زمستان (The Falcon and The Winter Soldier) از دیزنی پلاس پخش خواهد شد، در سینماها پخش شود. موربیوس به جای این‌که خود را با یکی از محصولات بسیار مورد انتظار مارول سرشاخ کند، موقعیت بهتری را برای موفقیت در نظر گرفت. این فیلم تنها فیلم ابرقهرمانی است که در ماه اکتبر و فقط چند هفته قبل از هالووین اکران می‌شود.

منبع: Screenrant

[ad_2]

Source link

 مستند کمدی چگونه با جان ویلسون؛ سلامی متفاوت به نیویورک

[ad_1]

پدیده‌ها را معمولا جایی کشف می‌کنید که انتظارش را ندارید. هیچ‌وقت یک اثر خیلی بزرگ، خیلی رادیکال یا خیلی بدیع خودش را همین‌طوری و با چنین الفاظی معرفی نمی‌کند. جور در نمی‌آید. مثل این است که یک نفر وارد اتاقی بشود، رو کند به شما و بی‌مقدمه بگوید: «سلام! من ویتگنشتاین هستم. نابغه‌‌ی زبان‌شناسی، استاد فلسفه‌ی ذهن و یکی از بزرگترین متفکرین قرن بیستم و خوشحال باشید که سعادت دیدار من نصیبتان شده!» حتی از ریک در «ریک و مورتی» هم چنین رفتاری بعید است. اصلا برای این می‌گویند کشف که شما باید نکته‌ی تازه‌ای را در یک اثر پیدا کنید.

در معرفی مستند کمدی چگونه با جان ویلسون خطر لو رفتن داستان وجود ندارد!

گرچه شیوع کرونا رسما یک سال است صنعت سرگرمی را از ریل خارج کرده، حداقل این فایده را داشته تا مردم را با خیلی از پدیده‌های آلترناتیو و خارج از جریان اصلی آشنا کند؛ فیلم‌ها، سریال‌ها و مستندهایی که زیر سایه‌ی محصولات پرسروصدا گم می‌شدند و فرصت چندانی برای ابراز وجود نداشتند. در سالی که آلترناتیوها بیش از همیشه به چشم آمده‌اند، کشفی تازه از راه رسیده که بینندگانش را به حیرت واداشته؛ مستند کمدی «چگونه با جان ویلسون» با عنوان اصلی How to with John Wilson که از HBO پخش شده و با استقبال فراتر از انتظار، تأیید شبکه برای تولید فصل دومش را هم گرفته است.

اگر به چشم مستند تماشایش کنید، غافلگیر می‌شود و اگر به چشم کمدی، متعجب. ترکیب مستند و کمدی به اندازه‌ی کافی غرابت دارد اما مطمئن باشید که هنگام تماشا ذره‌ای از این غرابت کم نمی‌شود و البته مقدار زیادی هم قرابت به بار می‌آورد. بعدش هم احتمالا به تفاوت غرابت و قرابت فکر می‌کنید. تریلر «چگونه با جان ویلسون» به‌خوبی این مجموعه را توضیح می‌دهد. جان ویلسون یک جوان روشنفکر ولی داغان نیویورکی است که دوربین به دستش گرفته و راه افتاده در خیابان‌ها تا درباره‌ی موضوعات مختلف یک شوی مستند بسازد؛ مستند به غیر از صدای راوی، تصاویر عجیب و غریب از سطح شهر و گفتگو با آدم‌های معمولی چیزی ندارد.

شگفتی از جایی آغاز می‌شود که جان ویلسون روی احمقانه‌ترین سوژه‌های ممکن دست می‌گذارد و با کنکاش ایده‌ها تا قرائت‌های غیرمنتظره‌ای پیش می‌رود که عقل جن هم بهشان نرسیده. گفتگوی کوتاه در خیابان با غریبه‌ها، داربست (!)، تقویت حافظه، روکش مبل و… موضوعات این مستند کمدی در فصل اول است که در شش اپیزود تقریبا نیم‌ساعته طی بیش از دو سال پرسه در خیابان‌های نیویورک ساخته شده و آخر سر هم می‌رسد به زندگی در دوران کرونا.

یک روش مناسب برای پی بردن به میزان پیوستگی فرم و معنا این است که تصور کنید اثر در یک مدیوم دیگر چه سرنوشتی پیدا می‌کرد و آیا ممکن بود بهتر جواب بدهد؟ شاید سخت باشد ولی این کارآمدترین روش ممکن برای سنجش میزان اصالت یک اثر به صورت مجرد است. از این نظر «چگونه با جان ویلسون» یکه است. اصلا نمی‌فهمید که این ترکیب سوررئال از متن و تصویر چگونه به وجود آمده و سیر ایده‌ها از نقطه الف به ب چطور اتفاق می‌افتد.

«چگونه با جان ویلسون» تصاویری را از نیویورک نشان می‌دهد که احتمالا تا به حال ندیده‌اید. بعد، روایتی دارد که انگار یکی مثل وودی آلن عمدا در هجو نریشن‌های روشنفکرانه نوشته و خوانده. تطبیق متن و تصاویر در مرحله‌ی بعدی خودش به یک کولاژ گذاری عجیب می‌رسد و باز فراتر از این، روایت در پی یافتن یک مفهوم ادامه پیدا می‌کند و باز در لحظه‌ای که به نظر می‌رسد کار تمام شده و نکته‌اش را گرفته‌اید، کل اپیزود به یک شوخی آگاهانه با خودش تبدیل می‌شود.

حاصل کار شکل کمتر تجربه‌شده‌ای از یک کمدی سطح بالا و البته روشنفکرانه است. مثلا یک اپیزود با ایده‌ی بررسی نقش «داربست» در هویت شهری نیویورک آغاز می‌شود و آخرش می‌رسد به این برداشت که انسانیت با مفهوم داربست‌های محافظ در زمینه‌های مختلف گره خورده، در حالی که خطر جزئی از ذات هستی و در عمل ناگزیر است! یا از «روکش مبل» می‌رسد به اینکه آیا تلاش بیش از حد برای حفظ هر چیزی در تضاد با طبیعت وجودی و فناپذیرش نیست؟ در اپیزود مربوط به تقویت حافظه پای یک گروه عجیب و غریب به وسط می‌آید که اعتقاد دارند اختلالات حافظه‌ی ما در به یاد سپردن نوشته‌ها و نشانه‌ها دلیلی است بر وجود جهان‌های موازی. برای حل معضل پرداخت «دنگی دونگی» صورتحساب در رستوران از داوران فوتبال کمک می‌گیرد و با نقد سیستم مالیاتی بحث را جمع می‌کند! از جایی به بعد دیگر تفاوت میان شوخی و جدی را به سختی تشخیص می‌دهید.

می‌شود درباره‌ی تأثیرپذیری جان ویلسون از مثلا آنیس واردا، شانتال آکرمن و دیگر غول‌های مستند بحث کرد اما در عصر حاضر که با محتواهای آماتور، شبه‌حرفه‌ای و حرفه‌ای در شبکه‌های اجتماعی احاطه شده‌ایم و هرکسی در یوتیوب و اینستاگرام فقط به واسطه‌ی در دست گرفتن یک گوشی موبایل می‌تواند محتوایی با ارزش‌های جعلی و ساختگی تولید کند، «چگونه با جان ویلسون» تعریف تازه و متفاوتی دارد. جان ویلسون در مرحله‌ی اول انگار دارد مدیوم «مستند» را هجو می‌کند. بعد در عین جدیت و پذیرش قراردادهای مدیوم، معنایی که در بستر مستند رویش دست گذاشته به سمت هجو میل می‌کند.

نهایتا از این هجو و ساختارشکنی دوباره به یک معنا و ارزش جدید می‌رسد که انتظارش را ندارید. از این نظر، «چگونه با جان ویلسون» می‌تواند در کنار دیگر آثار شاخص جریان مِتامدرنیسم هزاره‌ی جدید قرار بگیرد که حالا دیگر از مرز ناخودآگاهی گذشته و آگاهانه شاهد تکرار و بازتولید تأثیرات ساخته‌های قبلی روی محصولات نسل‌های جدید هستیم. جریانی که بیش از هر چیز دیگری می‌تواند هویت و روح هزاره را آشکار کند.

مستند کمدی جان ویلسون هیچ‌جوره یک اثر متعارف نیست. نه به‌عنوان یک مستند و نه یک کمدی، با انتظارات قبلی مخاطب جور در نمی‌آید. اگر دنبال یک تجربه‌‌ی جدید و تا حدودی ناشناخته (از نظر تطابق با قراردادهای معمول فیلم‌بینی) می‌گردید، «چگونه با جان ویلسون» یک اثر سوررئال نیویورکی است؛ سوررئال از این نظر که قطعا تلاش آگاهانه‌ی ویلسون برای رئال جلوه دادن چنین تجربه‌ای به نقطه‌ی مقابل رسیده و مرز واقعیت و نمایش درست مثل خواب و بیداری در آن مخدوش شده؛ نیویورکی هم مثل هات‌داگ، پیتزا، روشنفکر و هر چیز دیگری که در آن شهر وجود دارد و این صفت بهش می‌چسبد. البته مدلی از نیویورک که خیلی شبیه نسخه‌های پرزرق و برق سینمایی نیست و شاید بعضی خیابان‌هایش بیشتر شبیه یافت‌آباد و مجیدیه باشد تا فیلم‌های هالیوودی!

یادداشت معرفی مستند کمدی چگونه با جان ویلسون نظر شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

[ad_2]

Source link

فیلم وال؛ پروژه جدید کارگردان «قوی سیاه» مشخص شد

[ad_1]

دارن آرونوفسکی کارگردان فیلم‌هایی چون «مرثیه‌ای بر یک رویا» (Requiem for a Dream) و «قوی سیاه» (Black Swan) برای کمپانی A24 فیلم جدید «وال» (The Whale) را کارگردانی می‌کند.

وال که جدیدترین فیلم آرونوفسکی است بعد از فیلم «مادر!» (Mother!) که سال ۲۰۱۷ ساخته شد بازگشت این کارگردان به عرصه سینما خواهد بود. وال اقتباسی است از نمایشنامه‌ای به همین نام که سال ۲۰۱۲ توسط ساموئل دی. هانتر نوشته و منتشر شده است. در حالی که آرونوفسکی این اثر سینمایی را جلوی دوربین خواهد برد، هانتر خود به اقتباس نمایشنامه‌اش پرداخته و فیلم‌نامه را می‌نویسد.

اما نقش اصلی فیلم سینمایی وال بر عهده برندن فریزر بازیگر آمریکایی-کانادایی خواهد بود. فریزر که از اوایل دهه ۱۹۹۰ فعالیتش به‌عنوان بازیگر را آغاز کرد عمده شهرت خود را مدیون ایفای نقش ریک اوکانل در سه‌گانه «مومیایی» (Mummy) است؛ او بازیگر اصلی هر سه فیلمی بود که با «مومیایی» (Mummy) در سال ۱۹۹۹ آغاز شدند، با «بازگشت مومیایی» (The Mummy Returns) ادامه یافتند و در نهایت به «مومیایی: مقبره امپراتور اژدها» (Tomb of the Dragon Emperor) ختم شدند. در حالی که هر سه فیلم از نظر تجاری موفق بودند، فیلم به فیلم نگاه مثبت منتقدان به قسمت‌های این سه‌گانه با شیب نزولی همراه بود. فریزر در سال‌های اخیر کارنامه سینمایی چندان درخشانی نداشته و تا حدودی کم‌کارتر از قبل شده است.

همان‌طور که از فیلم‌سازی چون دارن آرونوفسکی انتظار می‌رود داستان فیلم وال تا حدی عجیب است؛ داستان یک معلم انگلیسی منزوی که از چاقی مفرط رنج می‌برد. او سعی می‌کند به‌عنوان آخرین تلاش (تلاشی که شاید او را به نوعی رستگار کند) با دختر نوجوانش تماس مجدد برقرار کند؛ دختری که مدتی است کاملا با او بیگانه شده است. همه این‌ها در حالی است که دختر، نوجوانی به‌شدت عبوس است و زبان تند و تیزی هم دارد.

ساموئل دی. هانتر نویسنده نمایشنامه وال که قرار است فیلم‌نامه را به رشته تحریر درآورد در مصاحبه با خبرگزاری ددلاین گفت: «این داستان عمیقا شخصی است و بسیار شاکرم که داستانم شانس این را پیدا کرده تا در برابر مخاطبان گسترده‌تری قرار بگیرد. من از زمانی که فیلم سینمایی مرثیه‌ای بر یک رویا را دیدم از هواداران دارن آرونوفسکی شدم؛ آن زمان تازه وارد دانشگاه شده بودم و اولین نمایشنامه‌ام را می‌نوشتم. بسیار سپاسگزارم که او استعداد و دیدگاه منحصربه‌فردش را در خدمت تولید این فیلم قرار داده است.»

طبق اطلاعاتی که فعلا از این پروژه در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته متیو لیباتیک که فیلم‌بردار آشنای آثار دارن آرونوفسکی است و با او در پروژه‌هایی چون مرثیه بر یک رویا (۲۰۰۰)، «چشمه» (۲۰۰۶)، قوی سیاه (۲۰۱۰)، «نوح» (۲۰۱۴) و مادر! (۲۰۱۷) همکاری داشته، برای فیلم‌برداری این فیلم سینمایی هم حضور خواهد داشت.

اما در نهایت باید اشاره‌ای هم بکنیم به همکاری آرونوفسکی با شرکت توزیع و تولید فیلم A24 که از تولیدکنندگان خوشنام آمریکایی است. این شرکت مستقل در حوزه سرگرمی که از سال ۲۰۱۲ تأسیس شده پشت تولید بسیاری از آثار تحسین‌شده و هنری سال‌های گذشته سینمای آمریکا بوده که در مراسم اسکار هم خوش درخشیده‌اند؛ برای مثال می‌توان به «مهتاب» (Moonlight‎)، «لیدی برد» (Lady Bird‎)، «موروثی» (Hereditary‎)، «فانوس دریایی» (The Lighthouse‎) و «جواهرات تراش‌نخورده» (Uncut Gems‎) فقط به‌عنوان چند نمونه از‌ فیلم‌های باکیفیت سال‌های اخیر این کمپانی اشاره کرد.

با توجه به اینکه آرونوفسکی در فیلم قبلی خود مادر به توفیق تجاری دست نیافت و شرکت تولیدکننده آن یعنی پارامونت پیکچرز نتوانست از این اثر درآمدزایی چندانی داشته باشد، می‌توان تا حد زیادی همکاری این کارگردان با یک تولیدکننده مستقل و هنری‌ساز را درک کرد.

[ad_2]

Source link